
برای دیدن معرفی رمان و دانلود فایل پی دی اف به ادامه مطلب برید ...

معرفی رمان بگذر از جانم
ژانر رمان:
عاشقانه، هیجان انگیز ،مافیا
خلاصه داستان:
با حرفی که محمد زد دلم گرفت ازش…
تقصیر من چی بود که زودتر از اون اعتراف کرده بودم!
سکوت کردم و به دفتری که داخل اون شعر می نوشتم نگاه کردم.
صدایم کرد:
-کمند؟
فکر کنم متوجه شد که ناراحت شدم می خواست از دلم در بیاره. بهم نگاه کرد…
به داخل دفتر اشاره کرد گفت:
-بنویس که من خیلی خوشبختم که یکی مثل کمند بانو را دارم!
قسمتی از رمان بگذر از جانم:
شعرو ولش کن من فقط تو رو می خوام
-چقدرم اشتهات خوبه!
چشمامو نازک کردم یه وری بهش نگاه کردم. غرورمو به بازی گرفت منم تحویلش نمی گیرم
درسته عاشقشم ولی نباید اذیتم کنه!
-جان جان...قربون این ادا اطواراتم ،ناز می کنی سیستم فیزیکم بهم می خورهاصال قهرم
کف دوتا دستمو کوبیدم رو میز و با اخم بهش نگاه کردم:
-محمد
-جون دلم؟
-حالت خوب نیست ها!
از جام بلند شدم کیفمو انداختم رو دوشم...
مثل همیشه گیر داد:
-مگه بهت نگفتم لباس های کوتاه نپوش ؟
-دوس دارم می پوشم
-جان!!؟؟دیگه لباس تنگ نمی پوشی ها
با لج بازی گفتم:
-می پوشم
با قاشق فنجون کافی رو یک دور به هم زد... خیلی ریلکس نگاهم کرد:
-میدونستی من از کیان اجازه گرفتم که تو این موردا تا لحظه آخر زندگیت باهات برخورد
فیزیکی داشته باشم؟
یعنی چی ؟
ناخواسته صورتم اخمالو شد. حرفی نداشتم بگم ! مانتم رو با دوتا دستم کشیدم پایین و از کافه
خارج شدم...
آی حرصم میداد این کیان...
هوا هوای پاییز بود و سرد...
کاله مانتو پاییز زخیمم رو سرم گذاشتم و دستامو داخل جیب هام بردم. دلم پیاده روی می
خواست... یکم گرفتن آرامش
تعداد صفحات: ۴۷۸
نویسنده رمان :راضیه خیر ابادی
برای دانلود: بکوب